-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:14749 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:2

از افتخارات انسان اين است كه دستگاه آفرينش او را آزاد آفريده و دست او را درانتخاب راه و شيوه زندگي , كاملا باز گذارده است . بـا در نـظـر گـرفـتـن چنين اصلي ,چگونه اسلام دستور مي دهد كه افراد با ايمان همديگر را به كـارهـاي نـيـك دعوت كنند واز كارهاي بد باز بدارند ؟ آيا اجراي دو اصل امر به معروف و نهي از مـنكر , مايه سلب آزادي از انسانها و افراد جامعه نيست ؟گذشته از اين , اگر همه مردم به چنين وظيفه اي قيام كنند نظامات اجتماعي دچاراختلال و هرج و مرج نمي شود ؟
مقصود از امر به معروف و نهي از منكر كه دو ركن بزرگ اجتماعي اسلام به شمارمي روند , همان دعـوت و راهـنـمايي افراد به كارهاي نيك و سودمند و بازداشتن آنان از كارهاي زشت و مبارزه با انواع انحرافهاي اجتماعي و اخلاقي است . پـيـش از هـمـه , بـايـد ديـد كه آيا اجراي اين دو اصل در اجتماعي كه افراد آن معمولاهمه با هم هـمـبـستگي كامل دارند و سرنوشت همه را يك چيز تشكيل مي دهد , به سودجامعه هست يا نه ؟ هـرگـاه اجـراي چـنـين اصلي به نفع اجتماع باشد , بايد در اين صورت به خاطر فوايد مهم آن از آزادي فردي كاست و آزادي افراد را در چهارچوب اين اصل محدود ساخت . شـيـوه زنـدگي انسان در اعصار كهن به شكل اجتماعات بسيار كوچكي در درون غارها وشكاف كـوهـهـا و داخـل جـنگلها بود و تقريبا همبستگي و تشريك مساعي و ارتباط و تعاون اجتماعي بر اجتماعات آنان حكومت نمي كرد . در چـنـيـن زنـدگـي كـه سرنوشت افراد به يكديگر چندان بستگي ندارد , شايد مبارزه بافساد و جلوگيري از انحراف ضروري به نظر نرسد . ولي در شيوه زندگي دسته جمعي با سرنوشت مشترك , مبارزه با فساد و دعوت مردم به كارهاي نيك , يك وظيفه خطير اجتناب ناپذير است . زيـرا در ايـن نوع زندگي , همه افراد يك اجتماع به صورت اعضاي يك خانواده درمي آيند و پيوند وحدت و ارتباط آنچنان در ميان آنان محكم و استوار مي گردد كه هيچ فردي نمي تواند براي خود حساب جداگانه اي باز كند و خود را از نتايج اعمال خوب و بد ديگران جدا فرض كند . در چـنـيـن اجتماعي تمام افراد , در سود و زيان اعمال يكديگر كاملا شرك و سهيم بوده و نتيجه عمل يك فرد دامنگير همه افراد مي شود . اينجاست كه هيچ فردي - هر چه هم خود را دور از اجتماع تصور كند - نمي تواند تماشاگر صحنه زنـدگي گردد و خود را ازسود و زيان كارهاي افراد ديگر دور بدارد ; روي همين پيوند و ارتباط است كه اگربر اثر خلافكاري برخي , ضربه اقتصادي يا فرهنگي بر پيكر اجتماعي وارد شد , دودآن به چشم همه رفته و همه در برابر آن متاثر خواهند شد . انـحـرافـهـاي اخـلاقي , بسان بيماريهاي واگيرداري است كه - خواه ناخواه - دامن ديگران را نيز مـي گيرد هرگاه ميكروب التور در نقطه اي پيدا شد , فورا بايد مبارزه پيگيري بر ضد آن آغاز نـمود و ديگران را از معاشرت با آن بيمار بازداشت و در غيراين صورت , همه كشور و يا كشورها را فرا مي گيرد . هـمچنين , انحراف اخلاقي و اجتماعي و هر نوع آلودگي فكري و روحي - بسان بيماري جسمي - برق آسا در دل اجتماع رسوخ نموده و همه اجتماع را فرا مي گيرد . فـرض كـنيد به يك نفر خانه خود را به صورت لانه فساد درآورد و پاي افراد لاابالي به آنجاز باز شـود , آيـا مي توان تصور نمود كه دختران و پسران آن نقطه كه هر روز شاهد رفت و آمد گروهي مـنـحرف به آن لانه هستند مصون و پاك بمانند , يااين كه آنان نيز به مقتضاي طغيان شهوت , به آن نقطه كشيده مي شوند و روز به روزدايره فساد گسترش پيدا كرده و بازار آن داغ تر مي گردد . ايـنـجاست كه مي توان گفت اجراي پيگير اصل مبارزه با انحرافهاي اخلاقي واجتماعي ضامن سـعـادت اجتماعي است كه افراد آن در كنار يكديگر زندگي مي كنند ;و سكوت در برابر گناه و مفاسد , غلط و گناهي بزرگ است و هرگز نمي توان حساب فردرا از حساب جامعه جدا ساخت . در حـقـيقت يك فرد مبارز , از حقوق خود و اجتماعي كه در آن زندگي مي كند دفاع مي نمايد و هـرگـز نبايد اصل آزادي افراد بهانه شود كه ما از اين وظيفه انساني شانه خالي كنيم و بايد به اين نكته توجه و ايمان داشته باشيم كه آزادي افراد تا آنجا محترم است كه سلب آزادي از ديگران نكند و مصالح جامعه را به خطر نيفكند . قـرآن مـجـيـد با واقع بيني خاصي كه از ويژگيهاي اين كتاب آسماني است به اين حقيقت اشاره كـرده و مـي فـرمايد : و اتقوا فتنه لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصه و از فتنه اي بپرهيزيد كه تـنـهـابه ستمكاران شما نمي رسد ( بلكه همه را فرا خواهد گرفت ; چرا كه ديگران سكوت اختيار كردند ) . (1)عـيـن ايـن سـوال را يـكي از ياران پيامبر اكرم از حضرتش پرسيد , پيامبر در پاسخ او مثلي را مـطـرح كـرد كـه خـلاصـه آن اين است :اجتماع ما بسان كشتي بزرگي است كه در آن كالاهاي تجارتي حمل شده و سرنشيناني نيزهمراه دارد . هـر فـردي از سـرنـشينان در طي راه مختار و آزاد مي باشد , ولي او هرگزنمي تواند زير پوشش آزادي فـردي بـدنـه كشتي و يا زير پاي خود را سوراخ كند ودر مقام پاسخ بگويد : من نقطه اي از كشتي را مورد تصرف قرار مي دهم كه زير پاي من قرار گرفته است , در صورتي كه چنين جوابي از ايـن فـرد پـذيـرفته نيست ; زيراتنها سلامت خويشتن را به خطر نمي افكند , بلكه او با اين عمل سـرنـوشت همه سرنشينان و كالاهاي تجارتي را به خطر افكنده و همه را به سوي نابودي و نيستي سوق مي دهد . جـامعه ما نيز بسان كشتي است ; افراد جامعه سرنشينان اين كشتي مي باشند ; آنان در ضرر و نفع يكديگر شريك و سهيمند و هرگز نمي توان حساب فرد را از اجتماع جدانمود . روش اسـلام دربـاره مـحـتـرم شـمردن آزاديهاي فردي با روش مكتبهاي امروز جهان يك تفاوت حـقـيقي دارد , در جهان امروز آزادي تا آنجا محترم است كه از ناحيه فرد ,ضرري متوجه اجتماع نـگردد و منافع ديگران به خطر نفتد - هر چند به ضرر خود آن شخص تمام گردد و بر سعادت او لطمه جبران ناپذير وارد سازد . ولي در اسلام آزادي فردي تا آنجا محترم است كه مزاحم ديگران نباشد و سقوط وآلودگي اجتماع را فراهم نسازد ; همچنين به سعادت خودش نيز لطمه اي وارد نكند وكاري انجام ندهد كه موجب بدبختي او گردد . مثلا در جهان امروز گرايش به بت پرستي و پرستش انواع موجودات رايج و آزاد است و جهان غرب در پـوشش آزادي فردي اين عمل را تخطئه نمي كند , ولي اسلام چنين عملي را كه مايه انحطاط فـرد و سقوط پرستش كننده است سخت تخطئه كرده و با فشار هر چه بيشتر مانع از انجام چنين اعـمـالـي مي گردد امر به معروف و نهي از منكر و دعوت مردم به كارهاي نيك و بازداشتن آنان ازكارهاي زشت , داراي درجات و مراتبي است . آنچه مربوط به توده مردم است اين است كه با زبان نرم و بيان دلنشين برادران ديني خود را پند و انـدرز دهـنـد و آنـان رااز عـواقـب بـد گـناه باز دارند و اگر احتمال تاثير دهند حتي مي توانند روابطدوستانه خود را با آنان قطع كنند . اين نوع مبارزه با فساد و نظارت عمومي هرگز ايجاد هرج و مرج نمي كند , اما درجات بالاتر از اين ( مانند اجراي مجازات و كيفرها و حدود الهي درباره افرادگناهكار ) بايد زير نظر حكومت اسلامي و مـانند زمان پيامبر انجام گيرد و هيچ فردعادي حق ندارد در اجراي نظارت عمومي خودسرانه اقدام نمايد .

پاسخ به پرسشهاي مذهبي
مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني 1 - سوره انفال , آيه 25 .

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.